دنیای نرگس بانو

40 قانون عشق

ملت عشق


به هیچ متمم و صفتی نیاز ندارد عشق.
خود به تنهایی دنیایی است عشق.
یا درست در میانش هستی، در آتشش
یا بیرونش هستی، در حسرتش… 


در طول خواندن این کتاب علاوه بر متنی که درگیرم کرد ناخوداگاه ذهنم مشغول شخصیت نویسنده اش بود !

قوه ی تخیل نویسنده به کنار ولی اینکه چه جوری اینقدر زیبا ایات قران ،مذهب و عرفان و مسیح و  .... را در ذهنش هجی کرده وموفق شده یه همچین کتابی بنویسه برایم عجیب بود!

به نظرم یک کتاب معمولی نبود و خیلی ساده نباید از ان گذشت! 

تو در این کتاب تحلیل تعدادی  از ایات قران ،عشق ، عرفان، سالک منشی و درویشی را خواهی خواند !


(( قرآن را می توان در چهار سطح خواند. سـطح اول معـنای ظـاهـــری است. بعدی مـعـنـای  بـاطــــنـــی است. ســومـی بــطـــنِ بـــطـــن است. سطح چــهارم چنان عـــمــیق است که در وصـــف نـــمــی گـــنـجــد.))


کتاب ۴۰ قانون دارد که در خلال داستان برای تو یکی یکی  میگوید ،قوانینی که میدانیم و نویسنده تلاش میکند تو ان قانون را با زاویه ی دیگر ببینی ..

((قانون نهم :  صبر کردن به معنای ماندن و انتظار کشیدن نیست. به معنای آینده نگر بودن است. صبر چیست؟ به تیغ نگریستن و گل را پیش چشم مجسم کردن است، به شب نگریستن و روز را در خیال دیدن است. عاشقانِ خدا صبر را همچون شهد شیرین به کام می کشند و هضم می کنند. می دانند زمان لازم است تا هلال ماه به بدر کامل بدل شود.))

بیشتر از این از کتاب نخواهم گفت ، این کتاب را باید بارها و بارها بخوانم ، رمان و داستانش به کنار ، جملاتی و قوانینی که به زیبایی به فارسی ترجمه شده اند حرفها دارند که بی انصافیست ساده از انها گذشت ...

ممنونم از ریحانه ی عزیزم برای معرفی این کتاب ، بی نظیر بود این کتاب ...


دمش گرم

سقط جنین



تو خونه تنها بودم که این کتاب میخوندم !! دست گذاشته بودم رو دلم تا میتونستم از دستش ریسه میرفتم !

حس میکردم با یه نویسنده ی دیوانه سر و کار دارم !

نویسنده ای که خودش زده به لودگی و هرچی میرسه میگه ولی در اوج لودگی داستانش درس داشتن !!

اصلا این اسدالله کارش درسته !!!

خیلی کتابش دوست داشتم !

داستان به داستانِ و برخلاف تصور اصلا یه رمان دنبال داری نیست..

نویسنده از تجربیات خودش گفته که از روی صداقتِ و از این رو برایم ارزش خاصی داشت ...

 

فقط اسمش جذاب بود !!

لبخند مسیح


این دومین کتابی بود که از سارا جان خواندم و بدون هیچ خصومت شخصیتی دوست دارم در یه جمله و بدون مبالغه بگم که ((اصلا از این کتاب خوشم نیامد :| )) ...البته به خاطر این نظر تند و صریحم از ایشون عذرخواهی میکنم...

یه دختری تو این داستان هست که مثلا هرجا میره انگار بهش پیشنهاد بیشرمانه داده میشه و بعد جالب اینجاست که تو ماشین هر غریبه ای هم که میرسه راه به راه سوار میشه  و تازه دو قورتومیشم باقیِ!!!

و دیگه اینکه داستان به شکل نچندان نچسبی من بابِ دین و مذهبِ !! 

تهشم یه پسر از خارجِ پا میشه میاد ایران و این دختر خانم بنا به دلایلی جواب رد میده !

و خلاصه که کتاب قبلی که از ایشون خوندم بهتر بود !!

به هر حال دستشون درد نکنه !!


به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
زمانیکه خودباوری را در خودت بکشی،
زمانی که نگذاری دیگران به تو کمک کنند..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر برده‏ ی عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی
اگر رنگ ‏های متفاوت به تن نکنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‏کنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی ‌دارند،
و ضربان قلبت را تندتر می‌ کنند ، دوری کنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر هنگامی که با شغلت یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای رویاها نروی ،
اگر به خودت اجازه ندهی که حداقل یک بار در تمام زندگی‏ ات
ورای مصلحت ‌اندیشی بروی..

امروز زندگی را آغاز کن
امروز مخاطره کن
امروز کاری کن
نگذار که به آرامی بمیری.
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan