دنیای نرگس بانو

مسیر هدف قشنگتر از رسیدن به خود هدف

فایل ها رو تحویل دادم و حالم بهتره!! 

ولی خالی شدم! احساس میکنم هیچی به هیچی !! 

تو مسیر هدف بودن قشنگتر از رسیدن به خود هدف !!!

میرسی و بعد میگی خب چی شد !!! همش همین بود؟!

باید گنده تر انتخاب کنم تا حوصلم سر نره از این زندگی!!! 

ریحانه میگه ازدواج خوبی کردی!! تو رو از همون اول کشوند به چالش تا از خودت کار بکشی!! 

تو آدم موندن تو یه خونه و داشتن یه زندگی معمولی نیستی!! 

راست هم میگه!!  فهمیده من رو!!

اینکه هنوز شروع نشده دنبال امتحان و درس  خوندنیم شاید خسته کنه ولی زندگی رو از این روال تکراری چندش نجات میده!

 

هفته ای که گذشت هفته ی عجیبی بود! هفته ای بود که میخواستم هم اشک بریزم هم ادامه بدم !! هر روز اضاف بودم تا فایلم رو برسونم! از کارم راضی نبودم و فقط ادامه میدادم !

 

تکسهای کاری شکل یه پشته شده بودن و هی روی هم تلنبار میشدن و من بودم یه حجم زیاد!

آقای همسر مسافرت بودن و من تنهاش گذاشته بودم و تو کل هفته به این فکر میکردم جای اینکه تنهایی میرفت کاش میومد پیش خودم حدالقل !!

 

از اینکه پیشش نبودم خانواده ها زمزمه میکردن شاید بینشون مشکلی پیش اومده و این در صورتی بود که مشکل نه ولی روند زندگی به این شکل باید می گذشت!

 

حالم خوبه این روزها و باید دنبال درس خوندن و مقاله باشم که به دومی اصلا نمیرسم!!

مایده میگه شروع کردی؟؟؟ میگم عزیزم دارم میخونم برای کلاسا که باشه برای امتحان!! 

7 الی 8 ماه دیگه از رگ گردن بهم نزدیک تره! 

این سری باید بشینیم با همسر جان تاریخ امتحان در بیارم تا عقب نیفته ! تا زودتر جمع شه این از پاشیدگی !

 

غر غر

خسته شدم ....

دلم میخواد فقط غر بزنم!

به هیچ کدوم از کارام نمیرسم!

صدای همه رو در آوردم 

امروز تو سرویس، یکی از بچه ها میگفت : نه مادر خوبی ام، نه کارمند خوبی ام، نه زن خوبی ام برای همسرم!! فقط دارم فرسوده میشم!

دلم گرفت و کلی این جمله رو مخمه!!

دقیقا منم به شکل دیگه!!!! 

خستگی و کوفتگی ها داره عذاب آور میشه! نمیدونم دیگه باید چی کار کنم!

از همه بدتر توقع دیگران و کارایی که مونده و هوار شده!

امروز تا ساعت 8:30 خواب بودم! بیدار میشدم ولی اینقدر خواب آلو بودم که باز پس می افتادم!

خدایا سپردم به خودت... بشم همون نرگس پر انرژی که خسته نمیشد و ادامه میداد همه جوره!! 

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
زمانیکه خودباوری را در خودت بکشی،
زمانی که نگذاری دیگران به تو کمک کنند..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر برده‏ ی عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی
اگر رنگ ‏های متفاوت به تن نکنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‏کنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی ‌دارند،
و ضربان قلبت را تندتر می‌ کنند ، دوری کنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر هنگامی که با شغلت یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای رویاها نروی ،
اگر به خودت اجازه ندهی که حداقل یک بار در تمام زندگی‏ ات
ورای مصلحت ‌اندیشی بروی..

امروز زندگی را آغاز کن
امروز مخاطره کن
امروز کاری کن
نگذار که به آرامی بمیری.
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan