فایل ها رو تحویل دادم و حالم بهتره!!
ولی خالی شدم! احساس میکنم هیچی به هیچی !!
تو مسیر هدف بودن قشنگتر از رسیدن به خود هدف !!!
میرسی و بعد میگی خب چی شد !!! همش همین بود؟!
باید گنده تر انتخاب کنم تا حوصلم سر نره از این زندگی!!!
ریحانه میگه ازدواج خوبی کردی!! تو رو از همون اول کشوند به چالش تا از خودت کار بکشی!!
تو آدم موندن تو یه خونه و داشتن یه زندگی معمولی نیستی!!
راست هم میگه!! فهمیده من رو!!
اینکه هنوز شروع نشده دنبال امتحان و درس خوندنیم شاید خسته کنه ولی زندگی رو از این روال تکراری چندش نجات میده!
هفته ای که گذشت هفته ی عجیبی بود! هفته ای بود که میخواستم هم اشک بریزم هم ادامه بدم !! هر روز اضاف بودم تا فایلم رو برسونم! از کارم راضی نبودم و فقط ادامه میدادم !
تکسهای کاری شکل یه پشته شده بودن و هی روی هم تلنبار میشدن و من بودم یه حجم زیاد!
آقای همسر مسافرت بودن و من تنهاش گذاشته بودم و تو کل هفته به این فکر میکردم جای اینکه تنهایی میرفت کاش میومد پیش خودم حدالقل !!
از اینکه پیشش نبودم خانواده ها زمزمه میکردن شاید بینشون مشکلی پیش اومده و این در صورتی بود که مشکل نه ولی روند زندگی به این شکل باید می گذشت!
حالم خوبه این روزها و باید دنبال درس خوندن و مقاله باشم که به دومی اصلا نمیرسم!!
مایده میگه شروع کردی؟؟؟ میگم عزیزم دارم میخونم برای کلاسا که باشه برای امتحان!!
7 الی 8 ماه دیگه از رگ گردن بهم نزدیک تره!
این سری باید بشینیم با همسر جان تاریخ امتحان در بیارم تا عقب نیفته ! تا زودتر جمع شه این از پاشیدگی !
- جمعه ۳۱ تیر ۰۱ , ۱۰:۵۷