دنیای نرگس بانو

دلم تنگ شد ...

جقدر ساده همه چیز میگذره !! 
لامسب فقط میگذره !! تخت گاز هم میره ، عین استاد ترمز بریده !!!
داشتم voice استاد گوش میدادم ، متوجه شدم که در عرض 3 ساعت کل مباحث notice وارُ گفته !!! 
استاد .. خسته نباشی ... 

چقدر ساده آدمی دلتنگ میشه !!! 
گفته بودم حوصله ی توشتنُ ندارم !!! به هر حال همین حالا یهویی دلم برای اینجا نوشتن تنگ شد !!

عرفان به دنیا اومد !!! دایی مجی پدر شد !! صداشُ از پای تلفن میشنوم باوری به پدر شدنش ندارم ، چه زود رنگ مرد زندگیُ به خودش گرفت .... 

امسال کادوی تولدم زودتر گرفتم ، خیلی زود ، یه سرویس کیف و کفش به رنگ دوست داشتنی خودم ، رنگ زرد ..
تا الان فقط یک بار پوشیدمش و چقدر از همون یک بار به به و چه چهااااا شنیدم !!!

برمیگردم ، فعلا ...

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
زمانیکه خودباوری را در خودت بکشی،
زمانی که نگذاری دیگران به تو کمک کنند..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر برده‏ ی عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی
اگر رنگ ‏های متفاوت به تن نکنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‏کنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی ‌دارند،
و ضربان قلبت را تندتر می‌ کنند ، دوری کنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر هنگامی که با شغلت یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای رویاها نروی ،
اگر به خودت اجازه ندهی که حداقل یک بار در تمام زندگی‏ ات
ورای مصلحت ‌اندیشی بروی..

امروز زندگی را آغاز کن
امروز مخاطره کن
امروز کاری کن
نگذار که به آرامی بمیری.
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan