ترم پیش به حدی خراب کردم که این ترم با نمره ی 17 نگران باشم و راه به راه حرص بخورم که این ترم چی میشه !!
30 و 31 سمینار داریم، همون سمیناری که ترم قبل باید دنبال استاد راهنما میبودیم و من کلی غر میزم که هنوز نمیدونم دستشویی های دانشگاه کجاست اون وقت چطور برم دنبال استاد راهنما تازه مرتبط با موضوع سمینار و پایان نامه ، خوب تازه داستان قبل انتخاب شکل میگرفت یعنی همون انتخاب موضوع ! و چه پروسه ی داغونی بود و خدا رو صد هزار مرتبه سپاس ...
فاطمه دیروز با علی رضا یه دعوای سنگین داشتن و بعد کات کردن ، عصر اومد دنبالش ! به همین لوسی و انتر بازی !!!
این یه هفته بعد امتحان شبکه ، دوروز خونه زندایی بودیم کلی فیلم دیدیم ، بعد یه خرابکاری در یافتن سری دایی داشتم و بعدم یک سر نشستیم سر ترجمه ، تایپ والاغیره !!!!!
همخونه امروز رفت ، از رو عادت میخوام فیلم ایسان ببینم که با گوشیش لوکه میشدیم و میدیم یا صدای فیلم دردسرهای بزرگ بشنوم ! یه حس انتظار که میگه الان فاطمه میزاره ولی اون یه حس ضد حالم زارت میزنه تو حالم میگه اون رفته و قرار نیست تا شنبه روز سمینار ببینیش تازه به بعدشم که من میرم خونمون و میره تا شهریور !
راسی این یک هفته چه همه دومات شدن یهویی ! مجید یهو عکس نامزدیش میزاره ، مجتبی از اون ور عکس حلقه میزاره و یه داستانایی !!!
راسی یه شبم مادر جون زنگ زد گفت همسایه بالایی راپروت داده به بابا و از همخونه تعریف خوبی نکرده ! منم کلی عصبی شدم و تا همخونه برگشت بهش گفتم و اونم زد زیر گریه ، یذره که گریه کرد و اروم شد رفت پیشش گفتم خوب مرض داری خودت میندازی تو قضاوت غلط ...خلاصه اون شبم تا جند ساعت کلی حرف زدیم و اروم شد !
در گوشی : اینستام بستم و فقط شب های جمعه بهش سر میزنم اینجور بیشتر کتاب میخونم .
- شنبه ۲۳ تیر ۹۷ , ۲۲:۵۱