دنیای نرگس بانو

نفساش میخوام

آرومِ .. دوسش دارم ... میگه عاشقِ !! 

عاشق علی رضاش ! خیلی همو میخوان ! پدر مادرش مخالفن اساسی ،به خاطر دوریش !! میگن تو شهر غریب  اذیت میشی !! 

مامانش میگه اسمت از شناسنامت حذف میکنم ، از ارث محرومت میکنم ! احساس میکنم مامانش چه خنده دار حرف میزنه! احساس میکنم خیلی مامان غیر منطقی داره ! 

این روزا هرچی از دلتنگی اغوش مادرم بگم ، کم !!!

اسکایپ ، ایمو و ... جواب نمیده ! نفساش میخوام ، گرماش میخوام ، خودش میخوام ، فقط خودش ...

هی ادم دلش تنگ بشه ، هی سکوت کنه ! هی غم باد کنه که نمیشه ! یه جا هم کم میاری ! صدات در میاد ! شاکی میشی ! میگی ( مامانم میخوام ) عین بچه کوچولو ها ! بعد هم چاره ای نداری ، هی باید صبر کنی ! هی باید بگی باید تحمل کرد ! هی باید گفت بعدها بدتر از اینم میشه پ ببند در ذهن دهنت !! 


به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
زمانیکه خودباوری را در خودت بکشی،
زمانی که نگذاری دیگران به تو کمک کنند..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر برده‏ ی عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی
اگر رنگ ‏های متفاوت به تن نکنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‏کنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی ‌دارند،
و ضربان قلبت را تندتر می‌ کنند ، دوری کنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر هنگامی که با شغلت یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای رویاها نروی ،
اگر به خودت اجازه ندهی که حداقل یک بار در تمام زندگی‏ ات
ورای مصلحت ‌اندیشی بروی..

امروز زندگی را آغاز کن
امروز مخاطره کن
امروز کاری کن
نگذار که به آرامی بمیری.
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan