خیلی سریع همه چیز اتفاق می افتد ..
خیلی سریع ساخت و ساز حال پذیرایی تمام شد ...
خیلی سریع فرشها و وسایل حال پذیرایی برگشت به سر جای اولش و روز از نو و روزی از نو ..
خیلی سریع فرشهای کهنه رفتن و فرشهای جدید فقط به فاصله یک روز پهن شدن ...
خیلی سریع اتاق داداش کوچیک تکانده شد برای نوروز 95..
خیلی سریع مراسم نامزدی دختر عمو کوچک را این هفته انداختن و یه جورایی همه تو این یهویی شکه شدن ..
خیلی سریع در این وانفسای خانه تکانی و آشوب در طی چند روز خرید انجام شد ..
خیلی سریح بدون اینکه من بخوااهم صاحب دو دست لباس مجلسی ، یک کیف تبلت اسپرت ، یک دمپایی روفرشی گلبه ای و یک شال مجلسی شدم...
خیلی سریع مراسم نامزدی با تمرینات باشگاه قاطی پاطی شد ، واینقدر سریع بود که من تبلتمُ باشگاه جا گذاشتم ...
خیلی سریع محبوبه در تست بازیگری جلوی افخمی و ... موفق میشود و به عنوان 3 بازیگر فیلم جدید انتخاب میشود و کلی از تعاریفش ریسه رفتیم...
خیلی سریع مراسم فرانه به خوبی و خوشی گذشت و چقدر عروسمان در آن لباس صورتی زیبا شده بود و چقدر مراسم خودمانی برگزار شد و چقدر دلتنگ یک عروسی خلوت بودم که آقایان هم در آن جمع نقشی داشته باشن..
خیلی سریع خیلی سریع خیلی سریع همه چیز اتفاق افتاد ....
- جمعه ۳۰ بهمن ۹۴ , ۱۵:۰۴