دنیای نرگس بانو

نوامبر

نمیدونم چه جوری شد ...

فقط میدونم از کتاب نهم نوامبر کتاب کالین هوور شروع شد! نهم نوامبر در این کتاب روز ارزشمندی بود برای دیدار دو دوست و تازه کردن عهدی که به هم داده بودن!

بعد از اون رسیدم به 15 نوامبر! روزی که در کتاب مادراپور ارزشمند محسوب میشد! روزی که سرجیوس باید پرواز رو ترک میکرد و به زمین باز میگشت! بازگشت به زمین، نوعی مرگ نمادین برای مسافران پرواز بود!

بعد از اون رسیدم به 11 نوامبر، روز مجردها که باعث بانیش چندتا جوون چینی  بودن که بگن در این روز ما چقدر شاد و خوشحالیم!

 

جذاب نیست؟! نوامبری متفاوت از عشق، مرگ و تنهایی! و این در حالی بود که من هربار به تقویم مراجعه میکردم میدیدم دقیقا در نوامبر هستم و این تاریخ‌های ذکر شده در کتاب ها به دور از روزهای سال من نیستن!

 

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
زمانیکه خودباوری را در خودت بکشی،
زمانی که نگذاری دیگران به تو کمک کنند..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر برده‏ ی عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی
اگر رنگ ‏های متفاوت به تن نکنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‏کنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی ‌دارند،
و ضربان قلبت را تندتر می‌ کنند ، دوری کنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر هنگامی که با شغلت یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای رویاها نروی ،
اگر به خودت اجازه ندهی که حداقل یک بار در تمام زندگی‏ ات
ورای مصلحت ‌اندیشی بروی..

امروز زندگی را آغاز کن
امروز مخاطره کن
امروز کاری کن
نگذار که به آرامی بمیری.
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan