دنیای نرگس بانو

قضاوت غلط ..




صداش میکردم "روانی خانم " 


رفتارش که پای تلفن اعصاب به هم ریز بود !

قبل از رفتن به اتاقش در دل گفتم : "روانی خانم گیر نده صلواااات" از جمله ی خودم که خندم گرفت ولی به هر نحوی بود اخمی به پیشونی انداختم و داخل شدم ، به روی خودم نیاوردم من همانم که دیروز با بد خلقیت پای تلفن جوابم را دادی ولی او شناخت ، دقیق هم شناخت!

برعکس آن خلق بدش ، برعکس آن صدایش ، آن غر غر عایش که ندیده ازش یه کارمند گیر گیرو تصورش کردم ،خیلی هم کار رابنداز بود ، دانشجو بود که دور تا دورش ریخته بودن و او باید کار تک به تکشان را راه می انداخت !ظاهرش از آن همه کار آشفته بود ! ولی میخندید ، شوخی میکرد ، روحیه میداد و ...


و من بودم با کلی قضاوت غلط و اسمی که برایش گذاشته بودم و اصلا به او نمیخورد "روانی خانم"!!


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
زمانیکه خودباوری را در خودت بکشی،
زمانی که نگذاری دیگران به تو کمک کنند..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر برده‏ ی عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی
اگر رنگ ‏های متفاوت به تن نکنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‏کنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی ‌دارند،
و ضربان قلبت را تندتر می‌ کنند ، دوری کنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر هنگامی که با شغلت یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای رویاها نروی ،
اگر به خودت اجازه ندهی که حداقل یک بار در تمام زندگی‏ ات
ورای مصلحت ‌اندیشی بروی..

امروز زندگی را آغاز کن
امروز مخاطره کن
امروز کاری کن
نگذار که به آرامی بمیری.
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan