صداش میکردم "روانی خانم "
رفتارش که پای تلفن اعصاب به هم ریز بود !
قبل از رفتن به اتاقش در دل گفتم : "روانی خانم گیر نده صلواااات" از جمله ی خودم که خندم گرفت ولی به هر نحوی بود اخمی به پیشونی انداختم و داخل شدم ، به روی خودم نیاوردم من همانم که دیروز با بد خلقیت پای تلفن جوابم را دادی ولی او شناخت ، دقیق هم شناخت!
برعکس آن خلق بدش ، برعکس آن صدایش ، آن غر غر عایش که ندیده ازش یه کارمند گیر گیرو تصورش کردم ،خیلی هم کار رابنداز بود ، دانشجو بود که دور تا دورش ریخته بودن و او باید کار تک به تکشان را راه می انداخت !ظاهرش از آن همه کار آشفته بود ! ولی میخندید ، شوخی میکرد ، روحیه میداد و ...
و من بودم با کلی قضاوت غلط و اسمی که برایش گذاشته بودم و اصلا به او نمیخورد "روانی خانم"!!
- يكشنبه ۱۱ بهمن ۹۴ , ۱۶:۰۵