دنیای نرگس بانو

هفته ی با او

همین چند ساعت پیش کنارم بود... دقیقه به دقیقه دست در دست، چشم در چشم، نفس در نفس 

دوشنبه برای تعطیلات عید فطر اومد ... با اینکه اون روز رو عید اعلام نکردن ولی من نرفتم سر کار! 

موندم کنارش !

به خودم قول دادم اول همسرم بعد کار ... با اینکه کلی حرص خورم و غر زدم ولی ترجیح دادم از لحظه به لحظه ی محدود کنار او بودن بهره ببرم و استفاده کنم.

به مهمونی خونه ی عمو و عمه و مسجد جامعه گردی گذروندیم. کوچه پس کوچه هایی رو گشتیم که من کمتر رفته بودم و خونه های سنتی رفتیم که خیلی کمتر دیده بودم.

طعم کنار هم بودنمون این سری طعم خاصه دیگه ای داشت و رنگ و بوی متفاوتی به خودش گرفته بود و در نهایت اوج یکی شدنمان امروز بود .

لحظه های کنار او کش می اومدن.... با خودم میگفتم چقدر روزهای بدون او، دور تندی رو داشتن و سریع میگذشتن ولی این یک هفته انگار سال ها طول کشید.

فیلم هم دیدیم، جهان با من برقص ... فرزند انسان..کفر ناحوم..جهان زیرین! 

فیلم هایی که پیشنهاد می دادم رو خیلی به دلش ننشست... اون یک فیلم بین قهاریه که قطعا هر فیلمی به دلش نمیشینه!

به هر حال من حالا بدون اون نشستم! برگشتم به روزای عادی زندگی !

روزهای بدون او... از 6 صبح باید بیدار شم برم سر کار ... سر کله زدن با استرس های کارهای شرکت و اطرافیانش تا ساعت 3 که برگردم خونه!

دنیای کار هم دنیای کوچیکه و در عین حال بزرگ در لحظه ی خودش! 

وقتی او بود رنگی از کار نبود ولی حالا باید بدونم که بخش بزرگی از زندگی من همین کارای کارخونست  و الی غیر!

خدایا با اینکه شیطنت کردم و این چند روز گم و گور شدم ولی سپردم به خودت برام درستش کن تا جبران کنم!

خب برم برای برنامه ریزی جهت امتحان در پیش رو :)

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
زمانیکه خودباوری را در خودت بکشی،
زمانی که نگذاری دیگران به تو کمک کنند..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر برده‏ ی عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی
اگر رنگ ‏های متفاوت به تن نکنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‏کنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی ‌دارند،
و ضربان قلبت را تندتر می‌ کنند ، دوری کنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر هنگامی که با شغلت یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای رویاها نروی ،
اگر به خودت اجازه ندهی که حداقل یک بار در تمام زندگی‏ ات
ورای مصلحت ‌اندیشی بروی..

امروز زندگی را آغاز کن
امروز مخاطره کن
امروز کاری کن
نگذار که به آرامی بمیری.
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan