دنیای نرگس بانو

تارگت من....

دیگه وقتی بخوام برنامه بریزم باید بدونم تنها نیستم!

تنها نیستم که برای تعطیلاتم برنامه بریزم!

تنها نیستم که تو تنهایی خو بگیرم و روزا رو با همین روال بگذرونم!

باید بدونم یکی هست که وجودم براش پر میزنه و از ندیدنش عذاب میکشم!

باید بدونم که این روزا رو به خاظر اون میگذرونم و میسازم...

باید بدونم در کنار او بودن شده تارگت انتهای امسالم!

راسی آدم ها چطور اینقدر راحت یکی میشه همه ی زندگیشون!

 

دیروز با مایده اولین کلاسم رو برداشتم... میخوام فقط اعتماد کنم و جلو برم!...میسپارم به خدا و میدونم دونه دونه پازلا رو از قبل برام چیده بوده برای مسیرم... مائده ی این روزهای زندگی من از همون دونه پازلایی هایی که گذاشته شدن کنار هم تا مسیرم رو برم...

 

راستی بسته قرصم داره تموم میشه،دوتا دونه دیگه مونده .... این یعنی دو شب دیگه همسرم کنارمه!!

چقدر خنده دار که من هنوز به این واژه عادت نکردم!

ریحانه اومده بود دیدنم! لپتاب گرفته بود، ماشین گرفته بود و دیدم چطور برای درس و دانشگاهش برای خودش سرمایه گذاشته بود ... کاری که من دارم برای خودم میکنم و باید ادامه بدم و ناامید نشم

ملبورن و رییس دانشگاه! دایی علی و داستان هاش !! چقدر موضوع داره شفاف و روشن میشه  هر روز!

خواب دیدم، صلوات و تپه و خاک برداشتن! روزایی که در پیشه ...

 

خدایا من تمام آینده و مهاجرتمون رو به خودت سپردم بساز برامون به بهترین شکلی که صلاح میدونی

 

 

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
زمانیکه خودباوری را در خودت بکشی،
زمانی که نگذاری دیگران به تو کمک کنند..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر برده‏ ی عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی
اگر رنگ ‏های متفاوت به تن نکنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‏کنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی ‌دارند،
و ضربان قلبت را تندتر می‌ کنند ، دوری کنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر هنگامی که با شغلت یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای رویاها نروی ،
اگر به خودت اجازه ندهی که حداقل یک بار در تمام زندگی‏ ات
ورای مصلحت ‌اندیشی بروی..

امروز زندگی را آغاز کن
امروز مخاطره کن
امروز کاری کن
نگذار که به آرامی بمیری.
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan