دنیای نرگس بانو

وقتی نیچه گریست


انتخاب بدی کرد !! زینبُ میگم !! بزارین بعد مدت ها در موردش حرف بزنم !! اگر قضاوتِ بعدا تصحیح میکنم، اگر اشتباست بعدا متوجه میشم ولی میخوام دقیقا همین الان بعد خوندن این کتاب و حسی که در این کتاب تجربه کردم در رابطه با زینب بگم ...


عزیزانی که این کتاب خوندن میدونن از صفحه ی 300 به بعد دکتر برویر از زندگی تکراری همسرش عر میزنه و میخواد یه جوری از زندگی خودش فرار کن و با دختری که عاشقش شده زندگی کن ...نیچه در این مسیر هلش میده به سمت جلو ... به دکتر برویر میگه :

اوسکل تو فقط یه بار زندگی میکنی ! چرا زندگی برا خودت زهر میکنی، چرا میخوای با ادای نجابت در اوردن زندگی رو برای خودت کوفت کنی ، برو پی زندگیت و انتخابای جدید داشته باش و خلاصه یه مشت از این سخنرانی های فلسفی و الی غیر ...


دکتر برویر یه زرنگی میکنه این وسط که جا داره به نویسنده ی کتاب اقای اروین دیالوم یه دست مریزاد بگم که با هیپنوتیزم داستان ماست مالی کرد و دنیای بعد از انتخابای جدید دکتر برویر بهش نشون داد ! ... نشون داد ترک زندگیش ، همسرش ، بچه هاش ، مطبش و دوستاش و اینکه حتی بخواد ادم دیگه ای باشه چقدر میتونه ترسناک و پر از دلتنگی و شیکر خوردنهای مازاد باشه ...


زینب اشتباه کرد ... او ترک کرد بچه هاش ، خانوادش ، همسرش ! انتخاب جدید کرد ! زندگی جدیدی ساخت ! نمیدونم تو این زندگی جدید بهش خوش میگذره یا نه ولی مطمینم بخشی از اون متعلق به زندگی سابقش ! اون بخشی از روحش در زندگی سابقش جا گذاشته !اون جوری رفت که مثل همسر دکتر برویر (ماتیلدا) راه برگشتی براش نذاشت و گفت اگر یه بار رفتی برای همیشه رفتی و برنگرد ! زینب چه بد ترک کرد و پلای پشت سرش خراب کرد ....


خواهش میکنم اگر قرار واسه زندگی تکراری و بُرینگِ حال حاضرتون یه فکر درست درمونی کنین ، خراب کردن و از اول ساختن نباشه واگرم هست به دقت مطالعه کنین، برسی کنین ،مثل حقه ی دکتر برویر خودتون در زندگی بعدیتون قرار بدین و ببینین ادم ترک بچه هاتون هستین ؟! ادمی هستین که تا اخر سرتون جلوی بچه هاتون بالا بگیرین و بگین از راهی که رفتین پشیمون نیستین ! ؟ 


این کتاب واسه زندگی های حوصله سر بر حال حاضرتون پبشنهاد میدم ! 


من و ...
۲۵ ارديبهشت ۹۸ , ۰۷:۴۳
چند سال پیش شروع کردم به خوندنش. صفحاتی ازش خوندم و متنش طوری بود که چندان جذبم نکرد. برای همین گذاشتمش کنار و ادامه ندادم.

پاسخ :

تا صفحه ی ٣٠٠ جذبم نکرد،منتظر یه اتفاق بودم تو کتاب تا بلاخره از ٣٠٠ به بعد خودش نشون داد و شد جزو بهترینهایی که خوندم ... میتونه جزو کتابای فوق العاده باشه بازم یه امتحان دیگه کنین ولی اینبار صبورتر باشین براش حدالقل از ٣٠٠ به بعدش
من و ...
۲۸ ارديبهشت ۹۸ , ۰۷:۳۸
:)
حتما
باید برش گردونم توی لیست کتابهای در انتظار خوندن
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
زمانیکه خودباوری را در خودت بکشی،
زمانی که نگذاری دیگران به تو کمک کنند..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر برده‏ ی عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی
اگر رنگ ‏های متفاوت به تن نکنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‏کنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی ‌دارند،
و ضربان قلبت را تندتر می‌ کنند ، دوری کنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر هنگامی که با شغلت یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای رویاها نروی ،
اگر به خودت اجازه ندهی که حداقل یک بار در تمام زندگی‏ ات
ورای مصلحت ‌اندیشی بروی..

امروز زندگی را آغاز کن
امروز مخاطره کن
امروز کاری کن
نگذار که به آرامی بمیری.
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan