هی هردفعه که خاطرات ثبت شده ی سال 93 ام میخونم یکی میزنم تو سرم و دو تا دیگه هم به خودم فش میدم که چرا خاطراتم ثبت نمیکینم ! فارغ از اینکه کی میخونه کی نمیخونه بهترین یادگار سال هایی که میگذره !
از وقتی دوره های امنیت میرم دوتا فش به خود خودم و چهارتا فش دیگه به خود خرم میدم ... امروز سر کلاس مرتب به خودم میگفتم نرگس تو غلط کردی که به امنیت علاقه داری ! تو اصلا شیکر خوردی که خواسی بی افتی تو دامش !!! بدتر از همه سناریوهایی که میچینیم و میبینیم اوووووف عجب چیز باحالیه !
میدونی میگن ادم باید خودش با چند روز قبل خود مقایسه کنه که اونم رسما من قابل قیاس نیستم با قبل خودم ! قبل خودم مثل که مادیانی بود که امنیت را نوشخوار میکرد و بعد از ان نرگسی شد که امنیت را هجی کرد ! فعلا هم در همین حدش میدونم ! اینجانب بیش از حد در این مورد بی سوادم !
کلاس امروز یاداور این بود که لااااا فیری تایم!! بتمرگ یه جااا یا درس یا کار !!
همخونه این چند روز مریض بود ! جمعه صبح هم کلاس رفت و من نرفتم ! شب قبلش خونه ی زندایی افطار دعوت بودیم که اونجا بود که متوجه شدیم دایی عباس با پسه کله به زمین خوردن و الان در بیمارستان به سر میبرن ! به یک لحظه !! خدایا خودم و خواننده ی این مطلب و سپردم به خودت !
بحث عروس کردن فاطمه و علی رضا هم به قوه ی خودش باقی بود ! میدونی چیه... این چند روز که فاطمه مریض بود ایشون حتی نیومد یه تک پا ببرتش دکتر ! اخه چه وضعشه ! این چه دوس داشتنیه ! به قول فاطمه از هیشکی انتظار نره از اون که باید انتظار داشت ! این دو تا سوژه ان که سعی میکنم خاطرات درب داغونشون ثبت کنم ! ازه این روزا خیلی بهترن اون اوایل داستانها داشتیم سر این دوتا خل عاشق مثلا !!
گاهی با فاطمه میشینیم فیلم میبینیم ! مثلا سیندرلا رو بارها دیدیم ! از حفظیم ! کارتونیشا! اون قدیمیش ! یا گاهی ایسان میبینیم یا گاهی پایتخت یا ماه پلنگ و ... فقط این میدونم من فیلم نمیدیدم فاطمه تاثیر گذاشت !
جدیدا موردایی پیدا شدن برای هک کردن گوشی و ... تا سقف یک تومن هم باهات راه میان ! ولی این پولا خوردن نداره راسی مانیتور فرودگاه مشهدم که دستکاری کردن ! بله ! دیگه چه خبرااا؟!
- شنبه ۵ خرداد ۹۷ , ۲۲:۲۰