این دوروز همش سرما خورده بودم !! همش رو مود تب کردن بودم ! الان بهترماااااا ! خیلی بهتررر !
دلم بارون میخواد زیرش قدم زدن ! بعد تو دل بارون صحن امام رضا رو دیدن و نفس کشیدن و دوییدن و حس زنده بودن و زندگی کردن ....
سلامتی یه نعمت تکرار نشدنی ! چقدر ین دوروز الکی اذیتم کرد ...
فاطمه هم یه نعمت بزرگ ... دوست دارم خوبیاش بگم تا هیچ وقت یادم نره محبتاش ...
اینکه دیشب تا دیر وقت بیدار بود برام سوپ درست کرد ... شلغم گرفته بود برام اماده کرد که انگار معجزه بود برام ...
کاش مهربونتر باشم باهاش ...
کاش فقط خوبی های من یاد کنه ...
کاش کاش کاش
- جمعه ۱۱ اسفند ۹۶ , ۱۸:۵۴