زندگی تازه داره کم کم یه ور گوه بودن خودش به داداشم نشون میده !!
احساس میکنم تو یه شرایط نچندان نچسبی تنهاش گذاشتم گرچه اگر بودمم کاری از ذستم بر نمی اومد جز حرص خوردن های مداوم و تکراری !!
حکم کردم که باید برگردم گرچه از ته دلم نیست ولی به خاطر او باید برگردم ! او مذکر ۱۶ ۱۷ ساله که احساس میکنم نیاز به حضورم دارد ...
ازش ممنونم که حدالقل حرفهایش را به من میزد ! هرچند تلخ و گس ! هرچند نداند چقدر از این فاصله دل نگرانم میکند !
نرگس 12 اذر ۹۶
- يكشنبه ۱۲ آذر ۹۶ , ۱۵:۱۱