دنیای نرگس بانو

چقدر ساده شدین دنیای من


امروز وسط شیطنت و  تعریف کردناتون از خاطرات صبح تمرینتون با اقای سلیمی ،چنان دادی سرتون زدم که یک لحظه همتون سیخ وایسادین ! سکوت کرده بودین و تعجب از اینکه چرا یهو سرتون هوار زدم ... نفهمیدین نرفته چه دلتنگتونم و بغض چه جوری داشت خفم می کرد و تحمل میکردم که به روی خودم نیارم ، دوست داشتم رومُ ازتون برگدونم و از دوری تک به تکتون گریه کنم ....
دیشب حس میکردم که راحترین کار دنیا ، ترک شماهاست و امروز متوجه شدم سخت ترین کار ترک و دل کندن از شماهاست و چه حس بدی بود ....
نرفته دلم برای تک به تکتون تنگ میشه ، امروز که بهتون گفتم چی شده و شروع کردین به نق زدن که سنسی ما از الان عذا میگیریم باز سرتون داد زدم که من ( هیچ قبرستونی نمیرم ) ... خندیدین ..باور کردین ولی من دروغ گفتم ، متاسفم ....
زهرا ، الناز ، محدثه ، فاطمه ، ریحانه و.... بخندین ، یادتون باش سنسی نرگس با خندهاتون دنیاش عوض میشد.بدونین یکی دلبسته ی همین خنده هاتون بود ...
بچه ها شیطنت کنین ، سر کله ی هم بزنین ، دنیا یه شوخیِ ، با هم بخندین و شاد باشین و جای من همیشه خالی کنین ....
بچه ها به تمریناتتون ادامه بدین ، دوست دارم در قله های فتح ببینمتون بهتون افتخار کنم از اینکه روزی کوچولوهای دوست داشتنی خودم بودین ...
شما دنیای جدید و پرتجربه ی من بودین ، شماها عزیز دردونه های من بودین ، تک به تکتون دوست دارم و دلم براتون تنگ میشه مهربونای من ....

Maryam
۱۱ شهریور ۹۶ , ۱۹:۱۱
سلام 
چرا این کار رو می کنید ؟ دارم به این فکر می کنم چه جوری میشه آدم برای دنیاش دل تنگ شه وقتی دنیات زندگیته ؟!!! 
بی عشق زندگی کردن میسر نیست 

پاسخ :

سلام عزیزم ...
چون تا چند وقت دیگه اگر خدا بخواد مجبورم وارد دنیای جدیدی بشم که برای وارد شدننش باید تمام دلبستگیهای قبلیم  بزارم کنار ....
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
زمانیکه خودباوری را در خودت بکشی،
زمانی که نگذاری دیگران به تو کمک کنند..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر برده‏ ی عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی
اگر رنگ ‏های متفاوت به تن نکنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‏کنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی ‌دارند،
و ضربان قلبت را تندتر می‌ کنند ، دوری کنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر هنگامی که با شغلت یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای رویاها نروی ،
اگر به خودت اجازه ندهی که حداقل یک بار در تمام زندگی‏ ات
ورای مصلحت ‌اندیشی بروی..

امروز زندگی را آغاز کن
امروز مخاطره کن
امروز کاری کن
نگذار که به آرامی بمیری.
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan