دنیای نرگس بانو

و اینبار پاکستان



راضیه بیگم


از همون رمان هاییست که درد اجتماعی دارد ... دردش برای کشوری غریب و نزدیک به خودمان است ... پاکستان را عرض میکنم !
داستانش جالب بود ، یه مردکی در این کتاب است به اسم نیاز ، از همان پیر مردهایی که عاشق دختر جوان می شوند ، او با کثیفی تمام با مادر این دختر ازدواج میکند و بعد مادراش را سر به نیست و دختر را متصاحب میشود و دو پسر خانواده را از خانه و کاشانه ی خود فراری میدهد ! تازه ای کاش با دخترک ازدواج میکرد ، خیلی زیبا به صورت نامشروع با دخترک رابطه ی زوری برقرار میکند و یه بچه به دامانش می اندازد و در انتهااا خودش توسط پسر خانواده که دیگر بزرگ شده است و قصد انتقامش را داشت کشته می شود ! و تازه برای دخترک بیچاره داستان جدید شکل میگیرد ! تو فکر کن بچه داشته باشی ولی نامشروع !!! خوب ارثی به تو تعلق نمیگیرد ! تازه یکی از راه میرسد و تو را از انجا که زندگی میکردی پرت میکند به بیرون و حالا خر بیار باقالی بار کن !!
سراسر داستانش درد داشت ! درد! درد! درد! 
اون از کتاب (( بادبادک باز )) که درد زندگی افغان را داشت و این از کتاب ((راضیه بیگم)) که درد مردم پاکستان ...
کتاب فقط به دخترک خلاصه نمی شود ... شخصیتهای متفاوتی داد که هر کدام برای خودشان داستانی داشتند ...

       هنوز      

   دامنه دارد  

هنوز که هنوز است

   درد  

  دامنه دارد .

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
زمانیکه خودباوری را در خودت بکشی،
زمانی که نگذاری دیگران به تو کمک کنند..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر برده‏ ی عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی
اگر رنگ ‏های متفاوت به تن نکنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‏کنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی ‌دارند،
و ضربان قلبت را تندتر می‌ کنند ، دوری کنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر هنگامی که با شغلت یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای رویاها نروی ،
اگر به خودت اجازه ندهی که حداقل یک بار در تمام زندگی‏ ات
ورای مصلحت ‌اندیشی بروی..

امروز زندگی را آغاز کن
امروز مخاطره کن
امروز کاری کن
نگذار که به آرامی بمیری.
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan