دنیای نرگس بانو

یادی از جلسات قران قدیم

دو شبی میشه که  جلسه های قران میرم.. نه اینکه اونجا گوش به ایات و تلاوتهای قرانی بدم و یه ثوابی به کوله پشتی اخرتم ارسال کنم ..نهه !! فامیلا ایراد گرفتن که چرا نیستی؟! چرا کمت پیداست ؟! چرا سایت سنگین شده ؟! و یه سری دیگه از نکته های ریز درشت این داستان !


سال ها پیش ...وقتی دخترای فامیل ازدواج نکرده بودند ..جلسه های قران جلسه بود... وقتایی که با پروین و مهدیه و ..میشستیم کرم ریزی وسط قران و صدای بزرگترا رو در می آوردیم لذت خاص خودش داشت ! اون سالا مادر چند بار به خاطر این شیطنتا تنبیهم کرد و  چند شبی رو از جلسه رفتن محرومم کرد !


حالا ۴ الی ۵ سال از اون روزای جلسه ای میگذره و تک به تک اون دخترای بازیگوشی که نظم جلسه رو با سر صداشون بهم میریختن ازدواج کردن ، مادر شدن و سر یه کوچولو و یا حتی تا دو تا هم دیده شده که دارن و سرگرمن ! بین اون ها فقط منم که ازدواج نکردم و یه جورایی همچنان تک و تنها برای خودم یکه تازی میکنم !


این روزا حتی از خودمم خسته ام ! می گن خواب خواب میاره ولی احساس میکنم این مورد برای همه چیز صادق ...مثلا باید بگیم تنبلی، تنبلی میاره ! شایدم از خاصیت های ماه مبارک و سخت گیری بی مورد میکنم برای خودم !  ....


اینم اخرین کتابی که این روزا خوندم ! کتابی از رابرت کیوساکی که در رابطه با بازاریابی شبکه ای بود و دید منفی که به این نوع کسب کار داشتم ازم رفع کرد ولی همچنان در برابرش مقاومت میکنم ...همچناااااااان!!!




محـ ـمد
۲۶ خرداد ۹۶ , ۱۶:۰۰
کلا این مجردی تو مراسم های اینچنینی یه داستانیه..
ما هم یه جلسه دعا هفتگی تو فامیل داریم.. الان نوبت ازدواج من رسیده مثلا اگر فرض کنیم نوبتی باشه !! بعد هیچی دیگه.. بخاطر همین من چندتا درمیون میرم..


پاسخ :

آخ آخ گفتیناااااااااا ...
اصلا داستانی ...کاش یکی بود میتونست درکت کنِ...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
زمانیکه خودباوری را در خودت بکشی،
زمانی که نگذاری دیگران به تو کمک کنند..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر برده‏ ی عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی
اگر رنگ ‏های متفاوت به تن نکنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‏کنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی ‌دارند،
و ضربان قلبت را تندتر می‌ کنند ، دوری کنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر هنگامی که با شغلت یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای رویاها نروی ،
اگر به خودت اجازه ندهی که حداقل یک بار در تمام زندگی‏ ات
ورای مصلحت ‌اندیشی بروی..

امروز زندگی را آغاز کن
امروز مخاطره کن
امروز کاری کن
نگذار که به آرامی بمیری.
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan