دنیای نرگس بانو

به جهندم که خیط کردم !

به حدی امتحانم خراب کردم که حرفی برای گفتن ندارم ....

از دکتر شیر افکن و تمام اموزش های عالیشان شرمنده ام ، رویی برای حرف زدن ندارم ...

بیایم مقصر را تقسیم بندی کندیم و بخشی از آن را بیندازیم روی دوش مثلا سوالات ۴گزینه ای که همیشه برای من به شخصه دردسر بوده اند یا طراح سوالا که گزینه ها را داغان داده بودند ...

ولی از انتهای یک صداقت بشنوین که همه چیز اوکی بود و این من بود که نات اوکی بود!

روز قبل از اینکه راهی جلسه ی امتحان شوم برادر کوچکمان جمله ای فرمودند به این مضمون :

ابجی خوبی امتحان شما این که راه جبران داره ولی برای ما فقط یک بار ..اشتباه مجاز نیست !

شاید حرفش به نوعی پیام بود که اگر من امتحانم  را با مداد شمعی قهوه ای رنگ کردم برای جبرانش ناامید نباشم ...
روزای اول بعد امتحان (جو الکی میدهم فقط ۴ روز از ان روز گذشته است) حال حوصله ی هیچ را نداشتم این هیچ که میگویم از هیچ میاید ..اصلااین هیچ از خود هیچ، هیچ تر است ! ولی بعد از همه ی این هیچ ها امروز به این نتیجه رسیدم که نه آن سقف آسمان بر فرق سرم خراب شده است و نه جایشان با یکدیگر عوض شده و یا نه اصلا سوراسرافیل بوق زنان اعلان ساعت قیامت را کرده است که تایم اوتی باشد برای همه  و در کل هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است و فقط این یک عدد منِ ناچیز امتحانش را گند زده است ؛خوب به فدای سرم و انشالله که تنم و مغزم سالم باشد برای رفع این خیطِ دلخراش ...


همین و فقط همین .


خواستم بگویم در نهان کمپینی برای خود راه انداخته ام و از تک به تک اعضا و جوارح بدن دعوت نمودم برای مشارکت در این کمپین که بدانند و اگاه باشند ناامیدی در این تن جایی ندارد ... اگر باری خورده ایم زمین دست به دست هم دهیم به خیر و نیکی و شادی خیط خود را نهیم جبران !!!


به امید آینده ای که در آن هیچ برای پشیمانی نباشد !


قالب رضا
۱۰ ارديبهشت ۹۶ , ۱۴:۴۶
امیدواریم

پاسخ :

:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
زمانیکه خودباوری را در خودت بکشی،
زمانی که نگذاری دیگران به تو کمک کنند..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر برده‏ ی عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی
اگر رنگ ‏های متفاوت به تن نکنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‏کنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی ‌دارند،
و ضربان قلبت را تندتر می‌ کنند ، دوری کنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر هنگامی که با شغلت یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای رویاها نروی ،
اگر به خودت اجازه ندهی که حداقل یک بار در تمام زندگی‏ ات
ورای مصلحت ‌اندیشی بروی..

امروز زندگی را آغاز کن
امروز مخاطره کن
امروز کاری کن
نگذار که به آرامی بمیری.
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan