دنیای نرگس بانو

یک سال دیگر به تجربه ام اضافه شد!

 پارسال همین موقع ها بود که از شروع استرسِ کار حرف میزدم ، از دل پریشونی ها ، مسیولیت سخت بچه ها و غر غر هایی که پشت بندش میزدم و از لذت هایی که در ثانیه های بودن با بچه ها رقم می خورد   ثبت در این وبلاگ میکردم !
حالا یک سال دیگر نیز گذشت .. در این یک سالی که اضافه شد  ذوقِ اولی های زیادی داشتیم .. از بردن بچه ها به مسابقات و دیدن اشک ها و خنده هایشان از پی هر برد باختی که داشتن !
اولین شاگرد خصوصی ام را در سال ۹۵ تجربه کردم !
دومین باشگاه را نیز به دست گرفتیم و حال در دو مکان متفاوت شاگرد تربیت میکنیم !
این اواخر حواشی ورزشی من و مهدیه ، شریکم را شدیدا تحت تاثیر قرار گذاشت .. باهم لرزیدیم .. او شکست و تنهایی اشک ریخت و من از اشک ها و ناراحتی های او نیز شکستم ! این اواخر رفتارهای ضد نقیص زیادی دیدیم ولی به گفته ی مربی ارشدمان ترک نخواهیم کرد صحنه را می مانیم و ادامه میدهیم و کارمان را فقط به خدا واگذار می کنیم ! خدا رو شکر می کنم در این امتحان پر حاشیه ی مسخره ی ورزشی که با حضور یک تازه وارد رقم خورد خودمان را به خوبی نشان دادیم و اثبات کردیم از اینکه ما اگر به اینجایی رسیدیم خدایی داریم که هوایمان را شدیدا دارد !
دیروز با بچه ها عکس گرفتیم  و در خاطرات ۹۵ که گذشت به ثبت رساندیم! مربی ها جمله ای دارند که میگن ((شاگرد وفا ندارد)) نمیدانم کی قرار است به این جمله برسم که امیدوارم نرسم و نچشم چون هیچ انتظاری از شاگردانم ندارم ولی عکس های دیروز حدالقل برای خودمان به یادگار ماند از هر آنچه که در تقویم ورزشی امان باید به یادگار می ماند !
حرفها و گفتنی از باشگاه زیاد است ، خاطراتی که بخشی از آن را در این وبلاگ به ثبت رساندم و حجم وسیع آن را بنا به دلایلی در دفتر خاطرات سبز رنگ زیبایم ثبت کردم !
امروز جمله ای خواندم از بزرگی به این مضمون : هرچقدر سن بالا رود بر تواناییهایمان افزوده میشود به این شرط که از یادگرفتن دوری نکنیم ...
حالا این یک سال و خاطرات تلخ شیرین و پر حاشیه ای که از باشگاه برایم به ثبت رسید این جمله را به خوبی برایم اثبات کرد که اعتراف میکنم موجبات پیش بردن من در رشته ی ورزشی ام شد به حدی که من به هیچ وجه سطح کارم را نمیتونم با سال قبل مقایسه کنم و از این بابت بسیار خدا را شاکرم ...
خدایا باز هم در انتها تکرار میکنم که کارم را به خودت واگذار میکنم و سال ۹۶ و اتفاقات خوب ورزشی و زندگی را برای من و شریکم رقم بزن ... آمین
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
زمانیکه خودباوری را در خودت بکشی،
زمانی که نگذاری دیگران به تو کمک کنند..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر برده‏ ی عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی
اگر رنگ ‏های متفاوت به تن نکنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‏کنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی ‌دارند،
و ضربان قلبت را تندتر می‌ کنند ، دوری کنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر هنگامی که با شغلت یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای رویاها نروی ،
اگر به خودت اجازه ندهی که حداقل یک بار در تمام زندگی‏ ات
ورای مصلحت ‌اندیشی بروی..

امروز زندگی را آغاز کن
امروز مخاطره کن
امروز کاری کن
نگذار که به آرامی بمیری.
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan