شروع باشگاه رفتن من از سال ۷۸ الی ۷۹ بود !
مسیر زیادیُ پیاده میرفتم تا خودم به اولین مجموعه ی بزرگ شهر کوچکم برسونم ! مجموعه از دوقسم تشکیل شده بود ! قسمت چمن که مخصوص بچه های فوتبال بود و قسمت سالن که با تشک های مخصوص کشتی پر شده بود !
قسمی که در اون کار میکردیم هیچ شباهتی به باشگاه کاراته نمیداد ! کلا هیچ امکاناتی هم نداشت ! حتی پنجره های رنگ رنگی که با روزنامه پوشونده شده بودند حاکی از این بود که این سالن حتی برای خانم ها هم برنامه ریزی نشده است !
تا سال ۸۵ که حکم کمربن مشکی ام را بگیرم محیطهای ورزشی زیادی دیدم ! بابت باشگاه شهرهای اطراف زیادی رفتیم و با مربی ها و شاگردهای مختلفی برخورد داشتیم ! در این برخوردها هرکس که محبت میکرد و با انصاف بیشتری برخورد میکرد بعد از سال ها محبتش در دلمون و فراموش نشده ! انگار که به خاطر همون یه ریز محبتشون ته دلمون موندگار شدند ! بودند شخصیت هایی که به اصطلاح ارشد تر بودند یا مثلا بزرگتر که با غرور و غد بازی های بچگانشون میخواستند ( من ) بوندنشون اثبات کنن ! و زهی خیال باطل که همیشه چرخ روزگار به مراد نمیچرخد و همان هایی که مثلا ارشد بودند به کناری زده شدند و ماها که در اون دوران کوچولو بودیم حالا برای خودمان بزرگ شدیم و شاگرد تربیت میکنیم و شاگردامون با شاگرداشون برخورد دارند! انگار این گرد بودن کره ی زمین فلسفه اش همین رسیدن آدم به آدم است که در یک مدار منظم تکرار نشدنی میچرخد میچرخد میچرخد !
چند سالی بین باشگاه رفتنم وقفه افتاد ! دلم برای باشگاه میتپید ! دلم با کاراته بود ! کاراته واژه ی مقدسیست که هرکس در این بادیه پا نهاده مقدس بودنش را درک میکند ! رشته های رزمی خاصیتی دارند که اگر پِیَش به تنت بچسبد دل کندن از آن برایت سخت خواهد شد ! حتی اگر سالها بین آن وقفه بی افتد !
سال ۹۰ بود که باشگاه رفتن مجدد من استارت جدیدی زد ! در آن سال ها باشگاه مربیٍ سابقم دیگر در شهر کوچکم برگزار نمیشد و من مجبور بودم پی اتوبوس را به ن بمالم و کشان کشان خوردم را به آن سوی شهر برسانم برای رسیدن به (تمرین) ...
در طی آن ۵سال دوری مربی امان ازدواج کرده بود ! در آن دوره ی استارت مجدد من baby درونی در بطن مربی ام لقد میزد و ایجاد مزاحمت میکرد ! با وجود این مزاحمت ها هم مربی پایه امان بود هم شاگردهای کم و سیریشش !
شهریور سال ۹۱ من به اولین مسابقات کشوری خودم فرستاده شدم ! به معنای واقعی کلمه کسب تجربه کردم و برگشتم ! واز پی این تجربه تصمیمی بود که تا به الان نفعش را دیدم !
به خاطر عملکرد ضعیفم مسر شدم تا مربی ام را عوض کنم ! تصمیمی بسیار منطقی و دور از رسم و ادب ورزشکاری !
- سه شنبه ۱۷ اسفند ۹۵ , ۱۲:۰۹