یه اتفاق بامزه ای که میتونه برای هر دختر دمه بختی بی افته اینه که یکی از هوا زمین پیداش بشه و ازش خاستگاری کنه و این اتفاق در ایستگاه اتوبوس باشه یا در تاکسی یا در خط واحد ، نمیدونم چی میشه که یهو یه هچین تقاضایی از یه دختر میشه و یا اون مادر ، خاله یا اون خواهر پسر محترمی که اون دختر دمه بخت در اون فاصله انتخاب میکنن معیارشون چی میتونه باشه که سریع به این نتیجه میرسن که آری این دختری که الان باهاش آشنا شدن یه انتخاب خوب برای پسرشون !!
از همه بدتر وقتی متوجه میشی که اون پسر دکترای الکترونیک و مادرش که در حال خاستگاری در اون فاصله بسیار کم و اصرار داره شرایط ازدواجت بدونه یک فرهنگی بازنشسته است که شناخت آدما براش مثل آب خوردن !!!!!!!!
خلاصه این اتفاقات ریز میتونه یه خاطره ی بامزه و فانی باشه برای یه دختر دمه بخت ....
امروز - ایستگاه اتوبوس - بعد از باشگاه !
- سه شنبه ۱۱ خرداد ۹۵ , ۲۱:۱۸