دنیای نرگس بانو

RUSSIA OF TSARS


این هم جدید ترین کتابی که تمومش کردم ، کتابی در رابطه با تاریخ روسیه تا سال 1917 یعنی حدود 99 سال پیش ... 


دو تا نکته توجه ی من رو به خودش جلب کرد ، اولیش یاداشت یک دهقان بود بابتِ اینکه اربابش میخواست اون از خونه ی فقیرانه ای که بودِ جدا کنه و به یه جای مرتب تر انتقال بده ، دهقان در جواب عرض میکند :


(( عالیجانب ، اگر به رفتن ما اصرار کنید ، ما از دست میرویم ، به کلی از دست میرویم ، آن جا یک جای تازه است ، یک محل ناشناخته ، - و در حالی که سرش را تکان میداد با افسردگی اما جدیت تکرار کرد....-این جا جای دلچسبی است ، یک جای با روح ، و ما به آن عادت کرده ایم ، به آن جاده ، به آن حوض ، که زنها لباسهایشان را تویش میشورند و گاو ها ازش آب میخورند ، و همه دهقانهای حول و هوش ما از زمان های بسیار قدیم این جا بوده اند ، - و این محل خرمن کوبی ، باغ ، و بیدهایی که پدران ما کاشته اند.پدر و پدربزرگم در این جا روحشان را به خدا سپرده اند.عالیجناب ، من جز این چیز دیگری نمیخواهم که بتوانم تا پایان عمرم همین جا بمانم ... قربان ما را از آشیانه نرانید ))


یعنی این یارو هیچ رقمه حاضر به تغیر اسفناک اوضاع احوال خودش نبود ، اجتناب از تغیر و وضعیت موجود ، بنده ی عادتها بودن و ....... کاش جریت تغیر خیلی چیزا رو تو زندگی هامون داشته باشیم ، کاش ، از اونجایی که خودم دست کمی از این دهقان نازنین ندارم سکوت میکنم ...


دومین نکته ای که تاریخ تزار روسیه من به خودش جلب کرد ، مرد مرموز تازیخ گرگوری معروف به راسپتین بود، من وقتی در موردش میخوندم ، ترس ورم داشت ، احساس کردم الان روح این مرد خبیث عجیب غریب تو اتاقمِ و الان که منُ تسخیر کنه !! :D

جانِ من قیاااافشُ ، خو ادم یاد فیلم ارواح می افته :D


با همه ی رسوایی اخلاقی که داشته چطور تونسته پیش بینی های درست درمون کنه ؟؟؟؟ یا چطور شفای پسر تزار با دعا انجام داده !!! 

میگن اسرار آمیزترین شخصیتهای تاریخن ایشونن !!!! خلاصه در این کتاب من با ایشون آشنا شدم و از آشنایی با این موجود عیجب و غریب خوشوختم !! باشد تا همه ی ما رستگار شویم 


نرگس ، جمعه ، 24 / 2 / 95


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
زمانیکه خودباوری را در خودت بکشی،
زمانی که نگذاری دیگران به تو کمک کنند..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر برده‏ ی عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی
اگر رنگ ‏های متفاوت به تن نکنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‏کنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی ‌دارند،
و ضربان قلبت را تندتر می‌ کنند ، دوری کنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر هنگامی که با شغلت یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای رویاها نروی ،
اگر به خودت اجازه ندهی که حداقل یک بار در تمام زندگی‏ ات
ورای مصلحت ‌اندیشی بروی..

امروز زندگی را آغاز کن
امروز مخاطره کن
امروز کاری کن
نگذار که به آرامی بمیری.
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan