جزو کتابهایی که به صورت یک رمان از از بهاییان نوشته شده ، گاهی حس میکردم بزرگ نمایی کرده و داستانش ضعیفِ ولی در کل کتاب خوبیِ و حس کاملُ منتقل میکنه به حدی که شاید وقتی یه بهایی دیدی بزنی لهش کنی ، همین !
میدونم احترام به ادیان در الویت است ولی خدایی این بهاییا یا حالا وهابیا دیگه دین نیستن که بخوان جزو ادیان حساب بشن، یک تشکیلاتن ، یک فرقه پرت و پوچن ، اصلا معلوم نیست فازشون چیه !!
ادیان صاحب کتابن، صاحب پیامبر مختص و خاص ، ولی بهاییا همون اسلام زده های راحت طلبین که به کام خودشون از دین برداشت کردن !
دوست خوب مسیحی من اینقدر از این فرقه متنفر بود که میگفت نرگس حتی وقتت با خوندن کتاباشونم هدر نده !! :|
وحالا 2 کلوم از زبون خود کتاب :
این اعتقاد انسان هاست که به انسال اصالت و ارزش و عزت میده
تازه فهمیده بودم طلاق را باید آخرین راه ممکن دانست و باید برای بهبود وضع زندگی تلاش های دیگری میکردم
- سه شنبه ۱۴ ارديبهشت ۹۵ , ۱۲:۰۸