دنیای نرگس بانو

اتمام یک رویا !

میدونم تا ننویسم آروم نمیگیرم !!
مثل همه ی آنهایی که نوشتم و آرام گرفتم !! 
مثل آن دو سال کینه ای که در دل گذاشتم و فقط یک بار هر آنچه که در دلم بود غیابی نوشتم و آرام شدم ...
من روز 14 اسفند 1394 را با یک خواب از طرف مادر جان تعریف شد یکی از آن روزهای نچسب را امتحان کردم ....
روزی که با پا پیش کشیدن موضوع  دوسی جون هم پی بردم من چقدر داغان داغانم !! 
امروز بعد از گذر از 6 سال تازه فهمیدم پای هیچ احساسی میون نیست  ، سرد سردم ، بی روح ، تهی ! اگر قبل ترها فرک میکردم با این جمله خودم را گول میزنم امروز پی بردم که نه واقعاااا هیچ چیز نیست ، اتمام یک رویای 6سالِ
وقتی داستان در اوج جدی شدن بود فهمیدم که من فقط یک احساس کذایی به او داشتم و بس !!
اصلا حسی این وسط نیست !  رابطه ای نسیت ! حتی اگر تمام کنم پایانی خوش است و اتمام ...

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
زمانیکه خودباوری را در خودت بکشی،
زمانی که نگذاری دیگران به تو کمک کنند..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر برده‏ ی عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی
اگر رنگ ‏های متفاوت به تن نکنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‏کنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی ‌دارند،
و ضربان قلبت را تندتر می‌ کنند ، دوری کنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر هنگامی که با شغلت یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای رویاها نروی ،
اگر به خودت اجازه ندهی که حداقل یک بار در تمام زندگی‏ ات
ورای مصلحت ‌اندیشی بروی..

امروز زندگی را آغاز کن
امروز مخاطره کن
امروز کاری کن
نگذار که به آرامی بمیری.
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan