چند سال پیش هم باشگاهی عزیز بهم گفت :
ببین، اسمش هول انگیز ، حالا فکر میکنی بناس باهات چی کار کنن ، اصلا نه درد داره نه هیچی !!!
وقتی این حرف زد ، عمرا به خیالم هم میزد که روزی مجبور شم به این فکر کنم که حالا بناس باهام چی کار کنن؟؟؟ !!!
وقتی رفتم مطب آقای دکتر پیر مهربان برای معاینه و گرفتن وقت جراحی ، گفت :
دخترم فقط درد آمپولش میفهمی ولا غیر ، استرس هم نداشته باش ...
تمام تلاشم کردم که استرس نداشته باشم و اصلا هم بهش فکر نکنم ،تا یک ساعت مونده به جراحی این تلاش مثمر ثمر بود ولی کم کم سوسه های استرس بود که تو دلم مکزیکی میزد !!
بعد اینکه آمپولای بیهوشی در فک اینجانب جا خوش کرد ، دستهای دکتر پیر مهربان نبض من گرفت تا ببینه تپش قلب دارم یا نه، لبخند دکتر حاکی دل سنگینی اینجانب بود !! ولی خدایی نمیدانست در دلم چه غوغاییس و از چه عبارات و کلماتی من باب خودش ، عمه اش ، خواهر مادرش و ... برپاست !!
در حقیقت باید به همه ی عزیزانی که از دندان پزشکی فرارین و احیاناََ آنهایی که مثل اینجانب جراحی هم باید بزار کنج فکشان عرض کنم ،که :
جراحی هیچم ترس نداره ، درد هم نداره ، در کل اصلا خبری نیست ، با آچار پیچ گوشتیهای مخصوص دندون پزشکی می افتن به جونت ، فکتُ بالا پایین میکنن ، تهشم باسوزن برات میدوزن ، یه خمیر هم روش میزارن و تو نه اصلا نمیفهمی که چی به چی خواهد شد مگر اینکه چشمهات باز بزاری و از اول تا به آخر شاهد این نخ و سوزن و آچار پیچگوشتی ها باشی !!!
به بعدشم به غیر از اون 24 ساعت اول که از جنس داغ نباید وارد حلق نمایی ، در بقیه موارد همه چیز اوکی و عادی خواهد بود !!
پس نترس و با یه دل شیر بروو جلووووووو !!!!! و حالا اگر احیانا در آینده ی نزدیک باهاش مواجه شدی بازم نترس و با یه دل شیر برو جلوووو !!!
- سه شنبه ۷ مهر ۹۴ , ۱۷:۴۰