اکانت اینستام رو همین الان دی اکتیو کردم!
ایم مدت، تمام وقتم رو براش میذاشتم!
مثل آدم های افسرده ای شده بودم که داشت با اینساگردی، دردای خودش رو به زور فراموش میکرد!
بستم تا بتونم تمرکز بذارم برای کارای پیش رو! از کارم در شرکت و از امتحان زبانم!
میدونی قبلنا چقدر خوشگل برنامه میریختیم اول سال... اهداف سال جدید! ...لیست آیتم هایی که در سال جدید باید گرفته میشدن و....
حالا هیچ کدوم از اینا در سال جدید اتفاق نیفتاده! هیچ کار نکردم! سر رسید امسالم خالی خالیه!
امروز بعد از یک هفته برگشت از کنار همسرجان، تفریح و تعطیلات باید بشینم سنگام رو با خودم وا کنم!
به همسرم گفته بودم گاهی فکر میکنم یه موش تنهام تو یه دنیای بزرگ.... گفت تو تنها نیستی! ولی هستم و این حس رو هنوز دارم!
میدونی شروع بهم ریختگی زندگیم از وقتی بود که رفتم سر کار!! کاری که فکر میکردم خیلی میتونه نظم بده به زندگیم ولی خستگی بعدش اینقدر زیاد بود که خسته ترینم کرد! بی حوصله! پر استرس و ....
بعد از اون صدای اومدنه همسرم و استرس های بعد از اون! استرس هایی که داشت اسفالتم میکرد! بعد عقد و ازدواج و عجیب ترین اتفاقی که میتونست در زندگی من بی افته!
اینقدر اینا پشت سر هم بودن برای من درون گرا که نیاز به زمان دارم برای تحلیل و پذیرششون! شاید برای همین هنوز خسته ام و افسرده ام!
- جمعه ۱۹ فروردين ۰۱ , ۱۶:۲۴