دنیای نرگس بانو

دیگه حرفی ندارم

به دایی میگم :
تو محیط لینوکس یه attack باید بزنم !
میگه :
تو اول لینوکس نصب کن ببین نصبش بلدی :|
خوب من دیگه حرفی ندارم !!!!! :|



پرت بلا گویی!!

الان دلم یه فش ریزی اساسی میخواد !! دهنم باز کنم هرچه از نهان دارم با رکیک ترین کلمات ابراز کنم !! منطقم میگه با این کار دلم خنک میشه !! حالا از چی و کجاش رو نمیدونم !!

درس های دانشگاه در یک ماهه ی اول مثل گلوله کوچولوی  برفی خوشگلی بودند که از نوک کوه به پایین سرازیر میشدن و تا الان تبدیل به یک بهمن عظیم شدن که یکهو اوار شدن به سرم و من این روزها به مرحله ی (شیکر خوردم !) نزدیک و نزدیکتر میشم !

دیروز نیتمون این بود که مغزمون با الگوریتم های رمز نگاری پر کنیم ولی در نهایت شکممون با خوراکی های رنگاورنگ پر کردیم !! 


مامانیام کنارم ، نگاه کردنش ، راه رفتنش ناخوداگاه من یاد مادرم میندازن ...

تولد سنسی نزدیک و بچه ها در تکاپوی برنامه ریختنن ، هروز یه مکان و یه غذا و یه مدل کیک سفارش میدن و روز بعد با انصراف یکی از دوستان تمام برنامه ها ریستارت میشن و دوباره ، دوباره، دوباره... و من چقدر دلم میخواد تولد سنسی کنارشون میبودم ...



به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
زمانیکه خودباوری را در خودت بکشی،
زمانی که نگذاری دیگران به تو کمک کنند..

به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر برده‏ ی عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی
اگر رنگ ‏های متفاوت به تن نکنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‏کنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی ‌دارند،
و ضربان قلبت را تندتر می‌ کنند ، دوری کنی..

تو به آرامی آغاز به مردن می ‌کنی
اگر هنگامی که با شغلت یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای رویاها نروی ،
اگر به خودت اجازه ندهی که حداقل یک بار در تمام زندگی‏ ات
ورای مصلحت ‌اندیشی بروی..

امروز زندگی را آغاز کن
امروز مخاطره کن
امروز کاری کن
نگذار که به آرامی بمیری.
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan